طالع بيني ،واقعيت يا خيال

ترجمه:پوريا ناظمي




اگرشما هم ازکساني هستيد که ستون طالع روزانه خود را در روزنامه ها دنبال مي کنيد. يا احساس مي کنيد. گاهي اوقات نوشته هاي آن درست از آب در مي آيد،وقتش رسيده است که حقايق را درباره ي طالع بيني بدانيد.

«شما مي توانيد آينده را هم پيش بيني کنيد؟»

شايد شما هم مانند من اکثر اوقات با چنين سئوالي مواجه شويد. بسياري از مردم هنوز تفاوتي بين دانش اختر شناسي (Astronomy) واختربيني يا طالع بيني Astrology که اثر حرکت وموضع سيارات و ستاره ها را بر زندگي انسان بيان مي کند،قائل نيستند. اين در حالي ست که اگر چه کارکردها و روش هاي مورد استفاده دراختر شناسي که مبني برحقايق و روش هاي استنتاج علمي است کاملا واضح اند، در مورد اختربيني سئوالات و ابهامات بسياري وجود دارد. پايه و اصول آن کدام ها هستند؟ منشا آن چيست؟ واز همه مهم تر آيا واقعا درست است ؟ در يک شب صاف و تاريک هزاران ستاره بر فراز سرما مي درخشند. چگونه مي توانيم درباره ي همه ي آنها اطلاع کامل داشته باشيم،يکي را از بقيه جدا کنيم و درباره ي نقش آن در سرنوشت خود اظهار نظرکنيم؟
مردم نخستين بارحدود 6000 سال پيش سعي کردند به اين پرسش پاسخ دهند؛جايي درجنوب بابل، گهواره تمدن، ودر بين النهرين، کلداني ها به ستاره ها نگاه کردند تابا کمک آنها راه خود را در دل شب بيابندو با توجه به تغييرات فازهاي ماه تقويمي را ابداع کنند.ظهور هلال نازک ماه بر فراز افق غربي نشانه اي از آغاز ماه نو قمري 29 يا 30 روزه براي آنها بود. در اين دوره تاريخي نخستين هلال ماه نو فصل تابستان در صورت فلکي اسد ظهور مي کرد. کلدانيان مي توانستند حرکت ماه را در خلال غروب هاي روزهاي بعد دنبال کنندو ببينند چگونه ماه از يک صورت فلکي به صورت ديگر عزيمت مي کند. وهرماه ظهور ماه نودر صورت فلکي ديگري رخ مي دهد. هزاران ماه نو در صورت فلکي ديگري رخ مي دهد هزاران سال بعد،يوناني ها اين مسير را چرخه ي حيوانات( circle of animals) يا منطقه البروج ناميدند. به هرحال اين تقويم قمري،به رغم ابتکار فوق العاده اي که در طراحي آن به کار گرفته شده بود؛کلداني ها را با يک مشکل کوچک مواجه مي کرد،سال حاصل از اين تقويم 354 روز را در بر مي گرفت که حدود 11 روز از سال واقعي ( سال خورشيدي ) کوتاه تر بود. کلداني ها اي تقويم را براي در دست داشتن وضعيت فصول طراحي کرده بودند؛هدف طراحي اين تقويم بيش از هر چيز آن بود که بدانند چه زماني فصل کاشت و چه زماني فصل برداشت و پرداخت ماليات فرا مي رسد .چه زماني بايد انتظار بارش باران را داشته باشند. اما به سبب همين خطاي 11روزه تقويم قمري در بازه ي زماني 20ساله حدود6 ماه جابه جا مي شد، از سوي ديگر هنوز تا طراحي تقويم 365 روزه راهي طولاني باقي مانده بود که بايد با تحقيقات بيشتر به آن مي رسيدند به همين علت توجه اين قوم به سيارات به عنوان يک راه حل مناسب جلب شد. آنها سيارات راbibbu يا بز وحشي مي ناميدند،چرا که در ميان ستاره ها با سرعتي متفاوت جابه جا مي شدند.سياراتي که کلدانيان شناخته بودند يعني عطارد،زهره ، مريخ، مشتري و زحل مانند ماه مسير خودرا در محدوده ي منطقه البروج طي مي کردندو به همين علت منطقه ي البروج جايگاه نمادين مهم تري براي کلدانيان پيدا کرد.
کلداني ها با زير نظر گرفتن آسمان درخلال شبانه روز به کشف بسيار مهم ديگري نيز دست پيدا کردند، دقايقي پيش از طلوع خورشيد و هنگامي که آسمان روشن مي شد. آنها مي توانستند در افق شرق صورت فلکي رنگ باخته اي را ببينند که خورشيد درنزديکي آن قرار داشت. وبدين ترتيب،با توجه به تغيير موضوع اين صور فلکي، آنها محل قرار گرفتن خورشيد را درميان ستارگان به دست آورند. براي مثال اگر آنها در افق صبحگاهي نشانه هايي از صورت فلکي عقرب را تشخيص مي داند مشخص بود که خورشيد در صورت فلکي بعدي يعني قوس قراردارد. بدين ترتيب اين قوم توانست به درستي حدس بزند که خورشيد نيز مسيري مشابه سيارات و ماه را طي مي کند. خورشيد هم برجمع اجرام مسافر منطقه البروج افزوده شد.
اين طوربود که کلداني ها 12صورت فلکي بسيار مهم را در آسمان شب مشخص کردند. هر صورت فلکي براي هر يک از 12 ماه کامل (بدر) که در طي يک سال اتفاق مي افتد. در عين حال آنها مسير منطقه البروج را نيز که مسير حرکت خورشيد، ماه و سيارات است،مشخص کردند. وبدين ترتيب در حالي که مشغول بهبود سيستم تثويم خود بودند بنيادهاي اختربيني را نير پي افکندند.

خدايان و افسون ها

درطي هزاران سال کاهنان بابلي رصد هاي دقيقي را از آسمان و اجرام سماوي انجام دادند اما ماهيت اصلي اين اجرام براي آنها مجهول باقي مانده بود و شايد به همين علت بود که هر يک از اين اجرام ماهيت اسطوره اي خودرا پيدا کردند وبه نام يکي از خدايان يا ايزدان شناسايي شدند. ميراث آن بر اساس اسطوره شناسي يوناني و رومي تاامروزبه ما رسيده است. يونانياني که حدود 300 سال قبل از ميلاد مسيح مي زيستند نخستين بارتاثيرات سيارات و صور فلکي را برسرنوشت و رفتارهاي بشر قالب بندي کردند و البته بيشتر اين تاثيرات بر مبناي ترکيب اساطير قديمي تر بين النهريني و جهان بيني يوناني تعريف شدند؛مثلاً از آنجايي که mars ايزد جنگ بود بنابراين سياره مريخ نيز،که به اين ايزد اختصاص يافته بود، خصوصيات او را به خود گرفت؛مشخصه هايي چون جنگ،خون وآتش وکاملاً مشخص است که اين نشانه ها هميشه نشانه هاي شومي بوده اند. از سوي ديگر زهره، که به واسطه ي درخشش زيباي خود به الهه ي عشق معروف شده بود. خصوصيات اين ايزد بانو همچون،عشق، سلامتي ، خوش اقبالي وعزت و سلامت را از آن خود کردو به نشانه اي نيکو علامتي مثبت تبديل شد. همچنين يوناني ها قوانين واصول افسونگري رايج را نيز براين خصوصيات افزودند. مثلا از آنجا که يک صورت فلکي گاو خوانده مي شد. بنابراين خصوصيات مردمي که با اين صورت فلکي هم نسبت شوند. هم بايد مطابق رفتارهاي اين جانور باشدو اين گونه شد که اين افراد به واسطه ي ارتباط با صورت فلکي ثور،بايد کله شق، خودراي و غيرباهوش باشند. اختربيني پس از آن ترکيبي از سه شاخه مختلف از علوم و باورها شد:دانش که رصد حرکت سيارات ،ماه و خورشيد را توضيح مي دادوپيش بيني مي کرد؛ مذهب که نشانه اي آن برمبناي اسطوره شناسي يوناني و رومي آشکاراست ؛و جادو،که بيانگر قوانين فوق طبيعي و توضيح ناپذير ارتباطات صور فلکي بر سرنوشت و سرشت انسان ها بود .
افزايش رشد علوم در بين مردم باعث شد تا بسياري از اختر بينان جديد بيشتر برجنبه هاي علمي کار خود تکيه کنندو همان طور که مي دانيم به هرحال اين مبحث يک جنبه ي کاملاعلمي نيز دارد. بحث اختر شناسي آن کاملا در ساختارهاي علمي قابل بيان است. اگر اختربين را از منظرجادو و سنت قابل اعتنا بدانيم ،در مورد صدق علمي آن چيزي مي توان گفت؟ براي پاسخ به اين پرسش بد نيست نگاهي به نشانه هاي اختر بيني بياندازيم .

نشانه ي شما چيست ؟

«نشانه و علامت شما کدام است ؟ اين رايج ترين پرسشي است که در اختربيني مطرح مي شود. معني دقيق تر اين جمله آن است که «تولد شما در کدام يک از صورت هاي فلکي رخ داده است ؟» شايد از سئوال ساده باشد اما پاسخ به آن چندان ساده نيست.
اختربينان منطقه البروج را به 12 بخش برابر تقسيم مي کنند که به هريک از آنها نشانه يا برج مي گويند ( اين برج با برج گاهشماري خورشيدي که آن هم منطبق بر اين 12 صورت فلکي است تفاوت دارد) هر نشانه يا برج منطقه اي در فضا را در راستاي دايره البروج مشخص مي کند که هر يک با يک صورت فلکي منطبق است. براساس اعتقاد ،خورشيد مدت 30 روز در هريک از اين برج ها حضور دارد.اين سيستم جدولي طالع بيني مشابه آنچه مردم نمونه ي آن را در روزنامه ها ( در ايران ،ضميمه ي روزنامه ايران هر روزاين جدول ها را چاپ مي کند !) مي بينند در اختيار ما مي گذاردو بر اساس اين جدول شخصي که در دهم نوامبر به دنيا آمده باشد تحت تاثير برج عقرب است اما کافي است نگاهي به وضع خورشيد در جدول هاي نجومي خودمان بيانداريم، خواهيم ديد که در آن هنگام خورشيد به هيچ وجه در صورت فلکي عقرب نيست ! بلکه در صورت فلکي ميزان است.
بنابراين کدام خصوصيات را بايد به اين فرد نسبت داد خصوصيات عقرب يا خصوصيات ميزان را؟ اين مشکل براي تمام برج هاي دايره البروج وجود دارد. البته اين مشکل بزرگ تر هم مي شود ؛2200 سال پيش زماني که رابطه تولد افراد با بروج تعريف مي شد. اين صور فلکي در سر جاي خود قرار داشته اما با گذشت اين زمان طولاني 25 درجه در آسمان جابه جا شده اند.اين جابه جايي براي کساني که با نجوم آشنا هستند غريبه نيست ؛به علت اثر گرانشي خورشيد و ماه محور زمين در طي حدود 26000 سال مخروطي را در آسمان طي مي کند. که به حرکت تقديمي معروف است واين حرکت فرفره اي علت اين تغيير جايگاه صور فلکي است .از زمان يونانيان باستان تاکنون اين تغييرات موجب شده تا تقريبا يک صورت به سمت غرب انتقال پيدا کنند.
اين داستان ادامه خواهد يافت تا زماني که بعد از گذشت 26 هزارسال( از اکنون )بار ديگر اين صور فلکي به جايگاه نخستين خود باز گردند.
اگر شما اين مسئله را از يک اختربين مدرن بپرسيد به شما خواهد گفت اين مسئله مشکلي براي محاسبات او ايجاد نخواهد کرد چرا که آنچه مهم است برج ها هستند نه صور فلکي. اما اگر صور فلکي رااز برج ها جدا کنيد. چگونه مي توانيد آنها را تعريف کنيد. و اثر جادويي آنها را مورد بحث قرار دهيد؟ چگونه خواص عقرب به متولدان اين ماه متصل خواهد شد. اگر صورت فلکي عقرب را حذف کنيد؟ و چگونه متولدان ماه ثور خواص گاو را به خود مي گيرند اگر نقش صورت فلکي ثوررا در نظر نگيريم؟ در اين صورت چه علتي دارد که حرف اختر بينان مبني بر تاثير ستاره ها بر انسان را باور کنيم؟
اگر چه برخي اختربينان عموما اثر حرکت تقديمي را مي پذيرند. آنها وجود آن را انکار نمي کنند بلکه در واقع آن را به خدمت خود در مي آورند:
چون ماه به هفتم خانه در آيد
و مشتري به راستاي مريخ آرام گيرد.
آنگاه است که صلح بر سيارات حاکم خواهد شد. وعشق ستارگان را هدايت خواهد کرد اين نشانه اي به آغاز عصر دلواست. ( عنصر پنجم 1969).

آغاز عصر دلو

آنها که موسيقي راک را دنبال مي کنند گروه hair را به خوبي مي شناسند. اين گروه در سال 1969 اعتباري را از اختر بيني کسب کرد.يکي از معروف ترين آهنگ هاي آنها ، که بارهادر دوران جنگ و ناآرامي هاي مدني تکرار و زمره شد، «عصر دلو» (Age of Aquarius) نام داشت که از تغيير شرايط موجود به سوي بهبودي و استقرار صلح و عشق و آرامش حکايت مي کرد؛دوره اي که با به پايان رسيدن دوران حکومت و سلطه حوت فرا خواهد رسيد.
ما نيز در مقام اخترشناسان به اين مسئله اذعان داريم که زماني وارد عصر دلو خواهيم شد. البته نه به آن علت که ماه درخانه ي هفتم قرار مي گيرد. يا مشتري و مريخ در يک راستا ديده مي شوند بلکه به سبب حرکت تقديمي زمين. اختربينانان تاريخ را به 12 عصر بزرگ تقسيم مي کنند که هر يک از اين اعصار کبير زماني آغاز مي شود .که ،به علت حرکت تقديمي زمين، نقطه اول حمل در يکي از 12 برج قرار گيرد. نقطه معروفي که محل تقاطع گره صعودي استواي سماوي و دايره البروج است. حدود 2000 سال پيش اين نقطه در صورت فلکي حمل قرار داشت وعصر بزرگ سلطه ي حمل به شمار مي رفت حال آنکه به علت حرکت تقديمي، اعتدال بهاري يا نقطه اول حمل در زمينه ي ستاره هاي آسمان به آهستگي به سوي غرب حرکت کرده است و امروزه اين نقطه در صورت فلکي حوت قراردارد و دوران حکومت و سلطه حوت در زمينه ي ستاره هاي آسمان به آهستگي به سوي غرب حرکت کرده است وامروزه اين نقطه در صورت فلکي حوت قرار داردو دوران حکومت وسلطه حوت است . بنابراين طبيعي است که اين نقطه به حرکت خود به سوي غرب ادامه دهد و ما را به عصر حکومت دلو برساند؛زماني که اعتدال بهاري در اين صورت فلکي رخ خواهد داد. اما چندان عجله نکنيد تا آن روز زماني طولاني در پيش است و هنوز 600 سال تا رسيدن به عصر دلو زمان داريم.

مسائل بيشتر

اگر بپذيريم که طالع بينان در حين کار با بروج حرکت انتقالي زمين را هم محاسبه مي کنند باز هم مسائل بيشتري به وجود مي آيد اگر محيط 360 درجه اي دايره البروج را به 12 قسمت تقسيم کنيد. هر قسمت 30 درجه خواهد شد. اختر بينان معتقدند خورشيد هر 26 تا 32 روز قطرهريک از اين 12 قسمت مساوي يا هر يک از اين بروج را طي مي کند اما در اين باره مشکل کوچکي وجود دارد . اگر مسير حرکت ظاهري خورشيد در آسمان را دنبال کنيد خواهيد ديد مدتي که خورشيد صرف عبور از يک صورت فلکي مي کند بين 7 روز (براي صورت فلکي عقرب) و 45 روز( براي صورت فلکي سنبله ) در نوسان است.با مقايسه اين حرکت خورشيد با جدول طالع بيني ماهانه متوجه مي شويد اقبال اينکه در هنگام تولد شما خورشيد در صورت فلکي يا برج معرف شما باشد کمتر از 1به 7 است !
از سوي ديگر هر سال از 5آذر تا 22 آذر خورشيد از ستاره هاي صورت فلکي مارافساي عبور مي کند که در چرخه ي منطقه البروج از قلم افتاده است ؛صورت فلکي بزرگي که بخشي از آن ميان عقرب وقوس قرار دارد.نکته ي جالبي که دراين مقايسه آشکار مي شود آن است که در حالي که خورشيد تنها 7 روز را در عقرب سپري مي کند. 17 روز را در مارافساي سپري مي کند! صورت فلکي اي که از سوي اختربينان کسي اعتقادي به اثر آن بر زندگي روزمره ما نداشته است.
حلا بياييد افق ديدمان را کمي گسترش دهيم . اگر خورشيد در طي سال از ميان 13 صورت فلکي عبور مي کند .ماه علاوه برآنها از ميان 5 صورت ديگر نيز مي گذرد وسيارات علاوه بر اين 24 صورت از 6 صورت ديگر نيز در طي حرکت خود عبور مي کنند. البته اگر پلوتون را هم در نظر بگيريد به علت انحراف مداري زياد آن اين سياره مي تواند از بين 17 صورت فلکي اضافي عبور کند .که بدين ترتيب تعداد صور فلکي حساس و مهم به 41 مورد خواهد رسيد
اختربينان امروز حتي اثر سه سياره ي خارجي اورانوس، نپتون و پلوتون را نيز در نظر مي گيرند( البته اگر دسته بندي جديد سيارات را در نظر بگيريم،سرس واريس از قلم افتاده اند !) اورانوس در سال 1781 و نپتون در سال 1849 کشف شدو پلوتون تا سال 1930 کشف نشده باقي مانده اقوام باستاني ما نه تلسکوپ در اختيار داشتند ونه دانشي از اين سيارات. در واقع در سال 1610 يک کشيش با نفوذ در ايتاليا نوشت:
«همان گونه که 7 حفره در صورت انسان وجود دارد. فقط 7 جرم متحرک ( 5 سياره و ماه و خورشيد) در آسمان ها وجود دارد. ما نه نيازي به تعداد بيشتري داريم ونه تعداد بيشتري ازاين اجرام وجود دارد. »
امروزه ،متون اختربيني ،با ذکر ريزترين جزئيات، اثر سيارات خارجي بر سرنوشت انسان را ياد آور مي شوند اما اين سئوال مطرح است که آنها از کجا متوجه اين تاثيرات شده اند در حالي که هيج يک از اين سيارات از زمان کشف تاکنون حتي يک دورکامل به دور خورشيد نگشته اند؟
به نظرمي رسد هر چه اطلاعات نجومي مان بيشتر باشد، سئوالات درباره ي اختر بيني مطرح مي شود.

تأثيرات کيهاني

هنگامي که طالع بينان جداول نجومي خودرا آماده مي کنند تا شما بتوانيد سرنوشت خود را بر اساس آن بيابيد رصد هاي نجومي و نظريه هاي علمي يکي از ابزارهاي قوي و کارآمد آنها به حساب مي آيد. اختربينان از اين ابزارهاي علمي براي محاسبه ي موقعيت سيارات استفاده مي کنند به عبارت ديگر آينده ي ماه و پيش بيني آن توسط اختربينان کاملا وابسته به مدل هاي علمي است که براساس آن محل سيارات و ستاره ها قابل پيش بيني مي شود.
اما 22 قرن پيش،نظريات علمي دوران کودکي خودرا سپري مي کردند. يونانيان گمان مي کردند که زمين ثابت و در مرکز عالم قرار دارد،آنها هيچ اطلاعي درباره ي فاصله سيارات ، مدار آنها وهيچ گونه دانشي درباره ي قانون گرانش در اختيار نداشتند تا بتوانند حرکات سيارات را درست محاسبه کنند. باوجود اين ناگاهي ها ؛اين مردمان از تاثير پديده هاي نجومي بر روي زمين آگاه بودند براي مثال مي دانستند که تغيير دوره اي فصول موجب تغيير محل طلوع خورشيد در روزهاي مختلف سال مي شود. آنها همچنين رابطه اي ميان فازهاي ماه و ميزان جزر ومد به دست آورده بودند و بدين ترتيب کاملا قابل درک است که انسان 2200 سال پيش با توجه به ناآگاهي هاي علمي براثر مشاهده ي رابطه ي ميان برخي رويدادهاي آسماني و زميني،به تاثير حرکت و جايگاه اجرام آسماني بر سرنوشت بشراعتقاد پيدا کند. اما امروز نسبت به دوران يونان باستان تغييرات زيادي به وقوع پيوسته است . نه تنها امروزه ما به برخي تاثيرات طبيعي پديده هاي آسماني بر زمين ( مانند جزر ومد و تغيير محل طلوع خورشيدو..) آگاهيم بلکه قدرت تشخيص ،تفکيک و اندازه گيري آنها را نيز داريم. دانش نوين درکنار نيروي گرانش ،نيروهاي الکترومغناطيس و هسته اي را شناسايي و فرمول بندي کرده است. گذشته از آن ؛امروزه از حضور تابش هاي گوناگون الکترومغناطيس مانند موج راديويي، پرتو ايکس و ... نيزآگاهيم.اما هيچ يک از اينها آيا مي تواند دليلي بر تاثير جادويي ستاره ها و سيارات بر سرنوشت ما باشد؟
کودکي را در لحظه ي تولد مجسم کنيد،اين لحظه، زمان تعيين کننده اي درمحاسبات اختربيني به شمار مي رود، دانش نوين به ما اين امکان را داده است که نه تنها موقعيت تمام سيارات در آسمان را در هنگام تولد اين کودک محاسبه کنيم بلکه ميزان جذب انواع تابش هاي گوناگون در آن لحظه توسط آن کودک را به دقت به دست آوريم . نتايجي که از بررسي اين اعداد به دست مي آوريم براي اختربينان بسيار نااميد کننده است.
ديوارهاي بيمارستان براي اکثر تابش هاي خورشيد و ستاره ها! مانع ايجاد مي کند حتي اگر اين کار را کامل انجام ندهد ونوراتاق انتظار تاثير بيشتري نسبت به ستاره ها و خورشيد بر شما دارد! گذشته از آن اثر نيروي گرانش ساختماني که در آن هستيد،10 برابربيشتر از نيروي گرانش مجموع 8 سياره و 500000 بار بيشتر از نيروي وارد بر شما از سوي نزديک ترين ستاره غير از خورشيد خواهد بود، بنابراين به راحتي مي بينيدکه اثر نيروها وتابش ها کيهاني که در هنگام تولد بر کودک شما تاثير مي گذارد در برابر نيروهايي که از سوي محيط اطراف به شما وارد مي شود واقعا ناچيز است.

صورت فلکي

با فرض اينکه در 22 قرن گذشته برداشت غلطي نسبت به نحوه ي تاثير اجرام آسماني بر سرنوشت انسان وجود داشته است اما آيا هيچ راهي وجود ندارد. که بتوان روشي علمي (ونه جادويي و اسطوره اي) براي اين منظور تعريف کرد ؟ بياييد پبش از اينکه به اين پرسش بپردازيم نگاهي دقيق به صور فلکي بياندازيم .درباره صور فلکي ،هيچ روش منطقي و مشخصي براي نامگذاري آنها وجود ندارد. نام اين صور فقط از تصورات ما نشات گرفته واين نامگذاري فقط براي تهيه نوعي نقشه آسمان ها و وارد کردن خاطرات انسان کهن به آسمان ها صورت گرفته است. براي مثال جدي نام خودرا از بز کوهي گرفته است. آن هم به اين علت که 4000 سال پيش زماني اين صورت فلکي در آسمان ارتفاع مي گرفت که خورشيد به بيشترين ارتفاع سالانه خود رسيده بود. از سوي ديگر چون اين صورت فلکي نشانه اي از آغاز فصل بارندگي ها بوده کلداني ها دم ماهي را نيز به آن افزودند. تا موجودي به نام بز ماهي به وجود آيد.
اما زماني که در دوره ي مدرن نامگذاري صور فلکي ادامه پيدا کرد،تصورات جديد جايگزين شد. براي مثال امروزه بسياري از افراد صورت فلکي خرس بزرگ را به نام ملاقه مي شناسند. يا صورت فلکي قوس به نام کتري شناخته مي شود. آيا اين امر بدان معني است که بايد در دوره ي جديد طالع فردي را که در صورت فلکي قوس به دنيا آمده بودو به واسطه ي اين نامگذاري خصوصيات خاصي را داشت تغيير داد . و چون در صورت فلکي کتري به دنيا آمده است خصوصياتي چون زود جوش و بخار کردن را به مؤلفه هاي شخصيتي او اضافه کنيم؟ اما گذشته از مسئله نامگذاري مسئله ي مهم ديگري هم در باره ي صور فلکي قرار دارندو به اين معني نيست که همه ي آنها واقعا در يک محل در آسمان باشند و به طور فيزيکي با هم در ارتباط باشند. تنها مفهوم اين مسئله آن است که اين ستاره ها از ديد ما در يک راستا قرار گرفته اند ضمن اينکه اگر با تلسکوپ ها يا دوربين هاي نجومي به آسمان بنگريد تعداد بيشتري از اجتماعات ستاره اي را مي بينيد که مي توانيد براي هر يک از آنها نام اسطوره اي ويژه اي را نسبت دهيد بنابراين شايد بتوانيد سيستم طالع بيني جديدي براين اساس تنظيم کنيد!

مقبوليت عمومي اختربيني

هيچ زماني در تاريخ بشر انسان به انداره ي حالا از تفکر علمي برخوردار نبوده است و با وجود اين تنها در آمريکا 84 ميليون نفر به طالع بيني اعتقاد دارند .شايد 5 علت زير بتواند توجيهي براي اين اعتقاد ارائه دهد:
1.از ديدگاه روان شناسي،اختربيني جاذبه اي بسيار قوي به شمار مي رود. چرا که درباره ي شخصيت و طبيعت افراد بحث مي کند. وبه موضوع جذابي براي سرگرمي افراد تبديل مي شود.
2. اختربيني راه فرار مناسبي براي افرادي است که مي خواهند به هرنوع از تصميم گيري شانه خالي کنند. از طالع بيني به عنوان کمکي براي تصميم گيري استفاده کنند ، اين افراد،مصداق ضرب المثلي هستند که هر تصميمي را بهتر از بي تصميمي مي دانند و طالع بيني کمک مي کند آنها تصميم بگيرند( اگرچه نه الزاما منطقي ).
3. کساني که در زمينه ي اختر بيني فعاليت مي کنند بيشتر اوقات خود را در موقعيتي رازآميز مي بينند، موقعيتي ويژه که با علوم غريبه در ارتباط است. آنها از علائم عجيب استفاده مي کنند.جدول هاي نجومي را به کار مي گيرند . و همواره احساس مي کنند. بر نيروهايي احاطه دارند که براي علم ناآشنا است. به همين علت طالع بيني نيز همچون مسائل جادويي براي خود جايگاه مذهب گونه اي پيدا کرده است و پيروان خاصي دارد.
4.هرگاه پرسش گيج کننده اي داشتيد که به طور منطقي و ساده نتوانيد به آن پاسخ دهيد مي توانيد به اختر بيني مراجعه کنيد. آيا ازدواج دو نفرحتما موفق خواهد بود؟ آيا آغاز يک کار تجاري با موفقيت همراه خواهد بود وکدام اسب در مسابقه برنده خواهد شد؟ سئوال هايي هستند که فقط طالع بيني مي تواند به آن جواب بدهد!
5. اما از همه اين ها مهم تر،علتي که موجب مي شود. تا طالع بيني رشد فراواني پيدا کند در يک کلمه خلاصه مي شود ؛پول! طالع بينان حرفه اي از راه هاي گوناگون به کسب پول مي پردازند. کتاب ها و جدول هاي طالع بيني، محاسبه ي سرنوشت افراد، طراحي و ساخت جواهرات با نشان ماه هاي گوناگون .و.... بسياري از روزنامه ها تضمين فروش روزانه خود را مرهون ستون طالع بيني هستند. بدين ترتيب طالع بيني در دنياي امروز از يک شبه علم به مسئله اي سود آور تبديل مي شود. که تحت يک علامت به زندگي خود ادامه مي دهد، نشان متبرک دلار !

کلام آخر

اگرچه شکي در رونق بازار کتاب هاي طالع بيني وجود ندارد يک نظر سنجي که از سوي گالوپ در سال 2001 انجام شده است نشان از آن دارد که از هر 10 امريکايي 7 نفر اعتقادي به طالع بيني ندارند.
اما اين آمار يا آمار فروش اين کتاب ها توضيحي درباره ي کارآمدي طالع بيني ها ندارد. يک تحقيق ميداني گسترده که در سال 1979 انجام شد. نشان مي دهد که از بين 3000 پيش بيني هاي اختربيني در يک بازه ي 5 ساله فقط 338 مورد مطابق پيش بيني رخ داده است واين يعني حدود 11 درصد. آيا شما احتمال حدود يک به ده را مطمئن مي دانيد. ؟
بنابراين به خاطر داشته باشيد دفعه ي بعد که سر به ستون طالع بيني روزنامه ها زديد،به ياد آوريد که بر اساس تمامي روش ها ي علمي و آزمايش هاي تجربي طالع بيني چيزي جز تخيل و افسانه نيست.
برگرفته از : Astronomy.Dec2004
منبع :نشريه نجوم،شماره 185.